گفتن از فاطمه یک عمر زمان میخواهد
صاحبان سخن از کل جهان میخواهد
حقش این است که فریاد زنم حبش را
حب او واجب عینیست اذان میخواهد
گره کار دلم کور شد و فهمیدم
ذکر یا فاطمه یا فاطمه جان میخواهد
باید از غصه او آه کشد گریه کند
هر کسی اذن ورودی به جنان میخواهد
روضه فاطمه را مرد نمیفهمد که
روضه اش مجلس مخصوص زنان میخواهد
کار ما نیست بگوییم غم زهرا را
او هزاران ملک مرثیه خوان میخواهد
این جماعت که به زهرا و علی تاخته اند
در حقیقت همه قائله را باخته اند
که بگویند چه آمد به سر مادرمان
کل عالم بشود در به در مادرمان
روضه خوان کاش بگوید چه کسی در کوچه
آتش انداخته بر بال و پر مادرمان
آه جا دارد اگر عالم و آدم بشود
همه قربان دل شعله ور مادرمان
گوش عالم نشینده است به جان سوزی آن
ناله بی رمق پشت در مادرمان
آن قدر غربت زهرا و علی اوج گرفت
نتوانست بماند پسر مادرمان
پسرش رفت که از غصه پرپر شدنش
دو سه ماهی است شده خون جگر مادرمان
دو سه ماهی است که او قدر جهان غم دارد
چشم او اشک به اندازه عالم دارد
دو سه ماهی است علی در وسط خانه خود
جای کوثر دو سه تا چشمه ی زمزم دارد
بچه هایش همه گریان و پریشان اما
حسنش چند برابر غم و ماتم دارد
گوشه خانه نشسته است به خود میگوید
این مدینه چقدر مرد خدا کم دارد
یک نفر نیست عیادت کند از مادر ما
اصلا این شهر زن مومنه ای هم دارد
دلمان تنگ پیمبر شده و می دانیم
بعد او شهر نبی غصه دمادم دارد
شاعر: پوریا باقری
گفتن از فاطمه یک عمر زمان میخواهد
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
دانلود نوحه جدید / جدید ترین متن نوحه و متن مداحی تمام مداحان از سایت مهجه
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است
وبلاگ مهجه: www.mohjat.blogfa.com
سایت مهجه | www.Mohjat.net
@Mohjat_net
#Mohjat