گل های گلدون من دیگه بویی نداره
چشم های ام البنین دیگه سویی نداره
ماه من خالیِ جات تو شب های مدینه
میچکه فراق تو با اشک های سکینه
هی میگه مادر بدون عموم توی بهشتِ
هر چی منتظر شدم به خیمه بر نگشته
نوحه ی دست تو روی لباشِ
مرهم قلب من اشک چشاشِ
از تمومِ حاصلم یه مشک پاره دیدم
نور به قبرت بباره که کردی رو سپیدم
آبرو دادی به آب با این کاری که کردی
زنده کردی قصه ی وفا و عشق و مردی
تا قیامت مادرا توی لالایی هاشون
قصه ی تو رو میگن برای بچه هاشون
تا ابد دست تو زنده میمونِ
دست تو تا ابد روضه میخونِ
در کنار علقمه به آرزوت رسیدی
در حضور فاطمه ز خاکش بوسه چیدی
وقتی که روی سرت عمود آهنین بود
فاطمه گریه کنِ گل ام البنین بود
آسمون پُر میشد از ندای ای برادر
کن نظر که مادرت به من فرموده مادر
شبنم اشک تو، چشم ربابِ
از غم مشک تو سینه کبابِ