یا للعجب یا زمونه برگشته عقب ( حنیف طاهری ) + متن شعر

دنیا به چه دردی میخوره وقتی دقیقه ها شده برام اسارت دنیا به چه دردی میخوره وقتی نمیتونم برم حرم زیارت آه…

به عرش اعلا غم شده بر پا ناله رسد از عالم بالا علی پریشان است و فاطمه گریان است **** خیمه زده به کربلا…

ممنونم ازت تو این سالای سخت پر کردی جامو ممنونم ازت به خونه باز آوردی احترامو بعد من بستی تو زخمای علی…

دیگر ندارد برگ و بر نخل امیدم یا زهرا با هر نفس میسوزم ای یار شهیدم یا زهرا یا زهرا یا زهرا…

ماه شب قدر زهرا تویی مولا آیین قدِ مولا تویی مولا فرمانده عالم و  ولی نعمت ایرانیا تویی مولا شرط لا اله…

وقتی دل آدم از غمی گرفت از تموم آدما میبره پناه به مادرش حالا منم اومدم نگام کنه خانومی که عمریه مادره…

آسمون چرا نمیباره خیمه ها شده بی ستاره تا حرم کی آب و ببره من برم حسین کی و داره هر کی…

هلاکم هلاک کربلا پلاکم پلاک کربلا الهی که با لبای تشنه بمیرم رو خاک کربلا درد عشق تو بی درمون زخم عشق…

هرکسی که با تو گره خورد شبای تاریک نداره زائر مشهد تو بودن از دور و نزدیک نداره با یه سلام ساده…

دست را بر طناب میگیرد بچه را از رباب میگیرد بچه را از رباب میگیرد خیمه را اضطراب میگیرد دست و پا…