یه امامی پریشونه غریب حتی توی خونه
زهر جفا بهش دادن رو لباش لخته خونِ
وای وای وای
یه محتضره تو دردسره
ندادن اقلا آبی بهش لباش از عطش چه شعله وره
آه آهِ حسرت آه از این غربت آه از این مصیبت
غریب آقام غریب آقام
****
ناله از غصه ها میزد رو زمین دست و پا میزد
یاد مدینه افتاده مادرش رو صدا میزد
وای وای وای
شکسته پرش که سوخت جگرش
کنیزا با خنده کف میزدن صداش نرسه به دور و برش
آه ای بی همدم آه ای بی محرم ای مظلوم عالم
غریب آقام غریب آقام
****
بی رمق شد ز پا افتاد حنجرش از صدا افتاد
تو لحظه های جون دادن یاد کرب و بلا افتاد
وای وای وای
با پا میزدن عصا میزدن
به نیت غارت حرمش قبیلشونو صدا میزدن
آه بین گودال رفت حسین از حال وای میزنه پر و بال
حسین من حسین من
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی برداری از اشعار تنها با ذکر منبع و لینک سایت مهجه مجاز است