یه حسی بهم گفت حرم آواره میشه
یه حسی بهم گفت که مشک صدپاره میشه
یه حسی بهم گفت تو راه درگیر شدی
یه حسی بهم گفت حسین بیچاره میشه
مسجد کوفه اومدم یا علقمه
من کنار تو خیمه ها تو همهمه
بوی یاسه گمون کنم بالاسرت
مجلس روضه خونی داشته فاطمه
شهید شد حرفت عجب کاری کردیم
ببین با خیمه عجب کاری کردیم
تو که آب داشتی چرا آب نخوردی
همه خیمه میگن داری برمیگردی
داداش خیلی مردی
****
یه حسی بهم گفت نشد جنگ تن به تن
یه حسی بهم گفت تو رو دوره میکنن
یه حسی بهم گفت شکست سرو قامتت
یه حسی بهم گفت آخر چشمت میزنن
سرو رعنام میون اون چشمای شور
تو کجا و اینا کجا خدا به دور
سری که روی اوج شونه ی تو بود
بی تو میره میون گودال و تنور
میدونم از صبح چقدر غصه خوردی
دیدم قنداقو تو سینت فشردی
علی راضی بود چرا آب نخوردی
****
یه حسی بهم گفت اومد عطر مادرم
یه حسی بهم گفت که رفت سایت از سرم
یه حسی بهم گفت که داغ شد کمرشکن
یه حسی بهم گفت دیگه بی برادرم
زخم داغت به حلق اصغر میخوره
میدونم که به غیرتت بر میخوره
اونکه پشتش میلرزید از هیبت تو
سرِ فرصت میاد منو سر میبره
ببین چی داداش به روزم آوردی
باید میموندی حرم رو میبردی
حالا که رفتی چرا آب نخوردی
.
با نوای حاج محمود کریمی
شب عاشورا ماه محرم ۱۴۰۲
اشعار محرم ۱۴۰۲ یکجا » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.