یه خواهر یه معشوق دو تا کربلایی
یه خواهر که خیلی صبوره خدایی
امون از جدایی
صورت بچه های پیغمبر نشونی داره از کبودی ها
نبوده حق دختر حیدر بره محله یهودی ها
ذکر لباشون یا ابافضله تو کوچه ها که زمین می افتن
خیلی بده که نا مسلمونا به اهل بیت خارجی میگفتن
وای اقام اقام اقام
****
یه خواهر ندیده به غیر از جسارت
یه معجر یه خلخال که بردن به غارت
امون از اسارت
الهی شام و ماجرایی که روضه خونا میگن دروغ باشه
تحملش سخته زنی تنها راهی بازار شلوغ باشه
خدا نیاره مادری خسته تو خاک غربت بشه اواره
ببینه گهواره شیر خوارش توی حراجی توی بازاره
وای اقام اقام اقام
****
چه حالی چه روزی چه شهری چه شامی
چه دردی چه زخمی چه سنگی چه بامی
چه سنگ تمامی
رسیده زینب از سفر امشب نمونده دیگه تو تنش جونی
برای دختر علی میشه تموم کوچه ها چراغونی
نمیدونی چقدر جسارت شد تو شهرشون به عمه سادات
صبح تا غروب معطلش کردن پشت دره دروازه ساعات
وای اقام اقام اقام
حاج سید مجید بنی فاطمه / شب سوم ماه صفر 1395
لطفا اشتباهات تایپی در بین متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار در سایت کتاب وبلاگ و نرم افزار به هیچ وجه مجاز نیست