یه قافله بارون یه قافله دریا حاج محمود کریمی + متن شعر

بازدید: 849 بازدید
محمود کریمی

یه قافله بارون یه قافله دریا متن شعر مداحی

یه قافله بارون یه قافله دریا

داره میاد کم کم از تو دل صحرا

یه قافله عشق و یه قافله احساس

ستاره ها هستن تو سایه عباس

خیالشون تخته بال کبوتر ها

عمو ابالفضله کنار دختر ها

رو دستای مادر شیرخوارشون خوابه

خیالتون راحت مشکا پر از آبه

اُون و علی اکبر دور و بر زینب

سایه اربابه روی سر زینب

غبار هم روی محمل نمیشینه

چادر زینب رو کسی نمیبینه

رکابشه امروز پای بنی هاشم

دستشو میذاره رو شونه قاسم

دست ابالفضله آرامش بانو

عباس زانو زد پیادشه بانو

این کاروان که یاس و لاله همراشه

خدا بخیر کنه سه ساله همراشه

عباس تو خیمه کنار گهواره

یه چند تایی مشک اضافه میذاره

توی دل زینب دلهره افتاده

حالا نفسهاش به شماره افتاده

توی دل زینب دلشوره فرداست

شنید و قلبش ریخت آه کرب و بلا اینجاست

حسینو میبینه با اشکای چشماش

میگه که هر لحظه جلوی چشمم باش

اون گوشه صحرا چقدر تاریکه

خیمه به اون گودال چقدر نزدیکه

چه عزتی امروز چه غربتی فردا

چه شوکتی امروز چه وحشتی فردا

فردا تو این صحرا راهش رو میبندن

به اشکای زینب یه عده میخندن

چند روز بعد اینجا غوغا به پا میشه

تشنه لب گودال سرش جدا میشه

صدایی میپیچه علم زمین افتاد

رو خاکا سقای حرم زمین افتاد

عمو که میفته دخترا می افتن

کوفیا دنبال معجرا می افتن

مادر بی شیر و قحطی آب ای وای

سه شعبه دنبال طفل رباب ای وای

فردا تو این صحرا دلا پره درده

تو خیمه عباس حرمله میگرده

شام غریبان و خنده دشمن ها

گریه دختر ها آتیش دامن ها

آخر این راه و کسی نمیدونه

روضه گودال و زینبه میخونه

به سمت گودال از خیمه دویدم من

شمر جلو تر بود دیر رسیدم من

سر تو دعوا بود ناله کشیدم من

سر تو رو بردن دیر رسیدم من

شبه اوله که از من دوری

من کربلا تو کوفه کنج تنوری

برای دانلود صوت کلیک کنید

حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net

متن کامل