یکی گذاشته سر روی دیوار خونم » محمدرضا بذری ۱۳۹۰ + متن شعر

بازدید: 422 بازدید
مهجه در تلگرام

یکی گذاشته سر روی دیوار خونم انگاری

آهای خوابی یا بیداری مگه تو خونه نداری

بهت نمیاد که باشی تو اهل مردم آزاری

نکنه که گرفتاری مگه تو خونه نداری

نه مادرم بهم نگو برو که دیره

غریبم و دلم میگیره

این افتاده تو کوفه گردی

از طرف حسین سفیره

نه مادرم از ترس تهدید امیره

کسی سراغم نمیگیره

یه جرعه آب بده به مسلم

زحمتو کم میکنه میره

واویلا دلم خون دلم خون دلم خون

واویلا غریبی یه درده بی درمون

****

به روی مسلم درو وا کردم

گفتم بفرما آقاجون

خونمه خونت منم کنیزت

هر وقت میخوای اینجا بمون

دیگه جوونم از خاطرم رفت

حسینیه شد خونمون

ذکر حسین از بس گرفته بود دل شب تا سحر

کاشکی نداشت طوعه پسر

نیومده رفت داد خبر

فردا دیدم میکِشه آتیش از درِ خونه شرر

خواستم برم به پشت در

دیدم صدا زد نه مادر

نه مادرم بسه قضیه ی مدینه

قصه ی بانوی حزینه

باز نمیذاریم بشه تکرار

لگد و میخ و در و سینه

نه مادرم آخره عاشقی همینه

یه روز میاد چشات میبینه

سرم رو دروازه ی شهرو

تنم روی خاکِ زمینه

واویلا دلم خون دلم خون دلم خون

واویلا غریبی یه درده بی درمون

جهت دانلود صوت کلیک کنید

.

با نوای حاج محمدرضا بذری
شهادت حضرت مسلم سال ۱۳۹۰
کـتاب مـداحی تخفیف ویژه » مـشاهده
دانـلود کتاب مداحی رایـگان » مـشاهده
گـلچین شـعر و صـوت هـا » مـشاهده
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.

متن کامل

فاطمیه 1402