

یک عده آمدند و در خانه را زدند متن شعر مداحی
یک عده آمدند و در خانه را زدند
یک عده آن طرف همه در عشق جا زدند
بردند حق شیر خدا را حرامیان
بر گفته رسول خدا پشت پا زدند
او گفته بود فاطمه جانانه من است
جان رسول را پس در از قضا زدند
وقتی طناب دور گلوی علی فتاد
خنده به حال بی کسی مرتضی زدند
بردند شیر بدر و احد را ز بیشه اش
آتش به جان حضرت خیر النساء زدند
باور نمیکنم که در آن شور شوم شهر
فریاد بر سر ثمر مصطفی زدند
وقتی که رفت حرمت زهرا به زیر پا
فرقی نمی کند که شکستند یا زدند
این سوز مجتبی پسر ارشد علیست
آه ای خدا که مادر ما را سه جا زدند
یک بار بین خانه و یک بار بین راه
یک بار بین کوچه غم بی هوا زدند
همسایه های فاطمه دیدند و بی خیال
یک تن نگفت کوثر حق را چرا زدند
حالا جواب مسئله ما مشخص است
آتش چرا به خیمه آل عبا زدند
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net