تو را آورده ام اینجا که مهمان خودم باشی سید مجید بنی فاطمه + متن شعر

بازدید: 1,219 بازدید
سید مجید بنی فاطمه
.

 

متن شعر

تو را آورده ام اینجا که مهمان خودم باشی

شب آخر روی زلف پریشان خودم باشی

من از تاریکی شب های این ویرانه میترسم

تو را آورده ام خورشید تابان خودم باشی

فراقت گرچه نابینام کرده باز می ارزد

که یوسف باشی و در راه کنعان خودم باشی

پدر نزدیک بود امشب کنیز خانه ای باشم

به تو حق می دهم پاره گریبان خودم باشی

اگرچه عمه دلتنگ است اما عمه هم راضیست

که تو این چند ساعت را به دامان خودم باشی

از این پنجاه سال تو سه سالش قسمت ما شد

یک امشب را نمی خواهی پدر جان خودم باشی

سرت افتاد و دستی از محاسن ها بلندت کرد

بیا خُب میهمان کنج ویران خودم باشی

سرت را وقت قرآن خواندنت بر تشت کوبیدند

تو باید بعد از این قاری قران خودم باشی

اگرچه این لبی که ریخته بهم بوسیدنش سخت است

تقلا می کنم یک بوسه مهمان خودم باشی

برای دانلود صوت کلیک کنید

سید مجید بنی فاطمه
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید

Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

متن کامل

.