متن شعر
برادر میخواستم برا اصغرت آب بیارم ولی آه
زدن مشک آب منو پاره کردن توی راه واویلا
برادر میگی من بیام با تو خیمه ولی با چه رویی
نه دیگه برام مونده آبی و نه آبرویی واویلا
دیگه دست به پیکر ندارم میبینی
برادر مثه نیزه زارم میبینی
برو هرچی زودتر تو خیمه مردی نیست
برا زینبم بی قرارم میبینی
حسین جان حسین جان
****
برادر اومد مادرت جای ام البنین در کنارم
دیگه دلخوشی بعد این مشک پاره ندارم واویلا
برادر تو خیمه همه انتظار منو می کشیدن
بمیرم که دیگه همه بچه ها نا امیدن واویلا
میده گریه ی تو عذابم میبینی
خجالت منو کرده آبم میبینی
بگو که حلالم کنه اون شیش ماهه
خجالت زده از ربابم میبینی
حسین جان حسین جان
.
شب تاسوعا محرم ۱۴۰۰ محمد حسین پویانفر
آرشیو متن اشعار محرم ۱۴۰۰ »» اینجا کلیک کنید
.
کــتاب مــداحی جدید »» اینجا کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن شعر را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار با درج لینک مجاز است
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت ما نیست!!
مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
صفحات مهجه در فضای مجازی. لطفا فالو کنید
www.instagram.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
www.aparat.com/mohjat
www.Mohjat.net
.