


دانلود مداحی آب آور را زدند
مـتن شـعر
آب آور را زدند
ناله ای پیچید در خیمه که لشکر را زدند
در میان نخل ها
دست ها تا شد قلم گفتند حیدر را زدند
باز هم از پشت نخل
حرمله یک چشم خولی چشم دیگر را زدند
خورد تا روی زمین
دید بر دیوار کوچه روی مادر را زدند
تا که کوتاهش کنند
تیغ ها از سمت پا بدجور پیکر را زدند
یک نفر مو را گرفت
یک تبر محکم به پایین آمد و سر را زدند
آستین شد موی سر
دزدهای قافله این بار معجر را زدند
روی تیغ نیزه ها
ابتدا عباس را و بعد اصغر را زدند
چند باری اوفتاد
باز محکم تر به روی نیزه حنجر را زدند
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net

