دو چشمش بسته اما درد دارد
یقینا بیش از این ها درد دارد
بریز آب روان بر سنگِ غُسلش
ولی آرام اسما درد دارد
نسیم آرامتر خوابیده بانو
مزن پروانه پر خوابیده بانو
دگر رخصت نیازی نیست جبریل
مزن دیگر به در خوابیده بانو
دو چشمت را به دست بسته بستم
تو را با حِق حِقی پیوسته بستم
مبادا پهلویت خونین شود باز
خودم بندِ کفن آهسته بستم
ندارم چاره با آهم بسازم
فقط با درد جانکاهم بسازم
ز چوبی که نشد گهواره باشد
دو تا تابوت می خواهم بسازم
شاعر : حسین ایزدی
? اخبار، اشعار و محصولات مهجه را در کانال تلگرام دریافت کنید
? اشعار کامل محرم ۱۳۹۷ مداحان رو از اینجا دانلود کنید
? www.mohjat.net
? @mohjat_net