متن شعر
چرا دیگه اشک نمیریزی
چرا دیگه رو نمیگیری
چرا دیگه دست به دیوار و
دست به پهلو نمیگیری
نگو میخوای بری بگو که بهتری
تو سختیا فقط تو یار حیدری
آخه چرا میخوای تنها بری
بمون عزیزم دلخوشیامو رفتنت ازم میگیره
اگه بری بدون تو دلم میگیره
بمون عزیزم اگه نباشی خونمونو غم میگیره
اگه بری بدون تو دلم میگیره
آه خانومم آه خانومم
بمون عزیزم با اینکه روی ماه تو هنوز کبوده
برای دخترای تو یتیمی زوده
بمون عزیزم حالا که موی زینبت رو شونه کردی
با دستای شکسته کار خونه کردی
آه خانومم آه خانومم
****
ای ماه آسمونی شد وقت روضه خونی
خانوم خونه ی من حیف شد نشد بمونی
اگه نبود روضه ی دیوار و در و سوختنِ تو
اگه نبود زخمیِ خاطرات کوچه تنِ تو
روز شهادتت میشد تولد محسن تو
اهانت به من کرد جسارت به زن کرد
جلو چشمای من روی مادرم دست بلند کرد
از عمد مادرو پیش پسر زدن
از عمد با لگد محکم به در زدن
هی کُند میبُره لشکر کلافه شه
فکر کن سنان که هست شمرم اضافه شه
اون نیزه میزنه این تیغ میکشه
زینب به روی تل هی جیغ میکشه
.
متن مداحی های ۱۴۰۰ از سایت مهجه
شب ۳ فاطمیه دوم ۱۴۰۰ محمدحسین حدادیان
آرشیو متن اشعار فاطمیه »» کلیک کنید
اشتباهات تایپی متن مداحی را اطلاع بدید
.
www.instagram.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
www.aparat.com/mohjat
www.Mohjat.net