من اون روزی که تو کوچه زمین خوردی یادم هست
یه جوری زد دیگه طاقت نیاوردی یادم هست
چادرت خاکی شد مادر الهی من بمیرم
جلو اون دست سنگینو نتونستم بگیرم
داغی رو قلبم نشت گوشواره تو شکست
یه سیلی از روبرو یه سیلی با پشت دست
یوماه یوماه
****
من اون روزی که در میسوخت غریبونه یادم هست
یه مادر با پسر میسوخت غریبونه یادم هست
گل نیلوفر حیدر رو زمین پرپر افتاد
در نیم سوخته رو دیدم که روی مادر افتاد
دست بابام بسته بود به پیش چشم ترم
دیدم کتک خورده از پهل نفر مادر
لشکریان خیره سر چند نفر به یک نفر
یوماه یوماه
****
به یاد روز عاشورا با اشک و با آه امشب
میگم لا یوم کیومک یا ابا عبد الله امشب
عطش زهر و بی تابی میسوزم رفتم از حال
به یاد خنجر و حنجر به یاد شمر و گودال
تنش زیر دست و پا میره رو نیزه سرش
یه ساربون میرسه به قصد انگشترش
من خودم شاهدم انگشتری اش را بردند
دخترش خورد زمین رو سری اش را بردند
.
? اخبار، اشعار و محصولات مهجه را در کانال تلگرام دریافت کنید
? اشعار کامل محرم ۱۳۹۷ مداحان رو از اینجا دانلود کنید
? www.mohjat.net
? @mohjat_net