فاطمیه ها دل خدا میگیره فاطمیه چشمای فرشته خیسه
رزق اشک چشمای هفت آسمونو صاحب الزمان برامون مینویسه
مینویسه آسمون خون ببار خیلی جوون بود مادرم
مینویسه روضه خون خون بخون که قد کمون بود مادرم
مینویسه گریه کن ها بیاین برا مادرم زار بزنین
مینویسه سینه زن ها بیاین غربت علی رو جار بزنین
پشت در مادرم میسوخت این طرف حیدر هم میسوخت
****
قلب صاحب الزمان خونِ دوباره عالمو خبر کنین وقت عزا شد
داغی که عظیمه و تموم نمیشه از جنایتی که بین کوچه ها شد
یه کوچه تنگ و نا محرما یه مادری با پسرش
یه کینه کهنه از خبر و یه دستی که خورد به پرش
یه پر شکسته از دستی که رحمی نداره به کسی
یه پسری زیر لب میگه کاش بابام به دادم برسی
مادری بی پناه ای داد گوشوارش رو زمین افتاد
****
تازه داغ مصطفی رو دیده بودن تا که پشت در رسید خانوم خونه
شعله های هیزمو سرخی مسمار کاری کرد که دید علی در غرق خونِ
همه نگران زهرا شدن فضه رسید بالا سرش
علی رو کشون کشون میبرن یه عده هم دور و برش
با همه درد و زخمی که داشت میرفت پی مولای ما
رو دیوار جای دستش هنوز خون بود میون کوچه ها
مرتضی رو صدا میزد قنفذم بی هوا میزد
.
? اخبار، اشعار و محصولات مهجه را در کانال تلگرام دریافت کنید
? اشعار کامل محرم ۱۳۹۷ مداحان رو از اینجا دانلود کنید
? www.mohjat.net
? @mohjat_net