تو آسمون من چرا ماه نمیاد
نیزه داره سرت با من راه نمیاد
میشه بگی زجر چرا کوتاه نمیاد
بهش میگم منو زدی دیگه بسه
تازه کتک خوردمو جاش مشخصه
هیچکی چرا به داد من نمیرسه
من دلم بابا میخواد آبو از دست سقا میخواد
این جدایی رو دنیا میخواد طاقت ندارم
خدا مهربونی کنه زود منو آسمونی کنه
نیزه پا در میونی کنه بیای کنارم
آغوش تو کجای این سره بابا
یه کم بخند لحظه ی آخره بابا
****
منو کشیدن روی خاک درد بکشم
دیگه نذار منت نامرد بکشم
موهامو از دست یه ولگرد بکشم
میخوام رو خاکا رُخ مهتاب بکشم
شیش ماه رو تو بغلت خواب بکشم
عمو رو با مشک پر از آب بکشم
باز صداتو گوش کنم حق بده میل آغوش کنم
غصه هامو فراموش کنم بابا بابایی
میشه چشماتو باز کنی دست تو کو منو ناز کنی
بال نداری که پرواز کنی بابا بابایی
آغوش تو کجای این سره بابا
یه کم بخند لحظه ی آخره بابا
****
خوش اومدی بابای خاکیِ خودم
یادته اون چادری که تولدم
خریدی و گفتی چقدر قشنگ شدم
اگه ازم بپرسی از کبودیا
میبرمت محله ی یهودیا
تو دستاشون سنگ چشاشون حسودیا
هی گم بشی دیر کنی بین نامحرما گیر کنی
با غمت عمه رو پیر کنی این سخته بابا
اشک ربابو نگم دیگه بزم شرابو نگم
دور دستم طنابو نگم این سخته بابا
آغوش تو کجای این سره بابا
یه کم بخند لحظه ی آخره بابا
.
با نوای حاج محمدرضا بذری
شب سوم ماه محرم ۱۴۰۱
اشتباهات تایپی رو اطلاع بدید
.
instagram.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
aparat.com/mohjat
Mohjat.net
.