تاریخ انتشار:
بازدید: 1,089 بازدید



لیلای قصه مجنونی
شیرین خاطر فرهادی
من از دست داشتم میرفتم
تو بودی که نجاتم دادی
حالا توی آغوشت هستم
حالا توی دستاته دستم
کنار ضریح حسین جان نشستم
همین خوبه قلبم با تو میکوبه
تا سلام میدم رو به گنبد حسین
همین خوبه که نم نم بارونه
شبها تو خیابونِ بین الحرمین
ابی عبدالله حسین حسین
****
تو ذکر ربنای عشقی
تو عشق شهدای عشقی
من اما بنده ی ناچیزم
تو عشقی تو خدای عشقی
زیر بارون اسمت رو بردم
نبودی تا حالا میمردم
همه زندگیمو به دستت سپردم
همین خوبه زندگیم میشه بیمه
وقتی که سراسیمه میرسم حرم
همین خوبه که همیشه اینجایی
خیلی خیلی آقایی خیلی نوکرم
ابی عبدالله حسین حسین
.
با نوای کربلایی محمدحسین حدادیان
شب هشتم ماه محرم ۱۴۰۱
اشتباهات تایپی رو اطلاع بدید
.
instagram.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
aparat.com/mohjat
Mohjat.net
.
