متن شعر
سه سالمه ولی مو سپیدم
خوشی از این زمونه ندیدم
عمو بهم میگفت قد کشیدی
کجاست ببینه قامت خمیدم
به عمه هتک حرمت کردن
به دخترت جسارت کردن
گوشواره ای رو که از مکه
خریده بودی غارت کردن
زجر انقدر داد میزد سرم
که سرم دیگه سنگینه
انقدر بد زد تو صورتم
چشام داره تار میبینه
الهی که دیگه خیر نبینه
نفسم نمیاد بالا
هق هقم شده یا زهرا
دست و پام داره میلرزه
دیگه خسته شدم بابا
****
سه سالمه ولی پیر و خسته
غبار غم به قلبم نشسته
من دست و پام کبوده ولی تو
روی نی یکی سرت رو شکسته
اشک چشای مارو دیدن
به دور محملا خندیدن
گهواره ی علی اصغر رو
تو اون شلوغیا دزدیدن
درد و داغ ناموستو
بابا چه بی حد کردن
مارو از تو بازار شام
جلو چشا رد کردن
به اهل بیت تو بد کردن
عمو از روی نی میدید
مارو بزم یزید بردن
چشم به راه تو بودم که
سرتو رو برام آوردن
.
با نوای حاج حسین سیب سرخی
متن مداحی شب سوم محرم ۱۴۰۱
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
.
instagram.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
aparat.com/mohjat
Mohjat.net
.