در این زندان که ره بسته است پرواز صدایم را
نمیبینم کسی را جز خودم را و خدایم را
سرم را میگذارم روی زانوهای لرزانم
یکایک میشمارم غصه های زخم هایم را
پریشان حالم و از استخوانم درد میریزد
نمیجویم ز دست هرکس و ناکس دوایم را
اگر چه زخم تن دارم کبودی بدن دارم
ولی خرج عبادت مینمایم لحظه هایم را
حضور دانه زنجیر در راه گلوگاهم
دو چندان مینماید بغض سنگین دعایم را
نمیگویم چه کرده تازیانه با وجود من
ببین پر کرده خون پیکر من بوریایم را
اگر بنشسته میخوانم نمازم را در این زندان
غل زنجیرها کوبیده کرده ساق پایم را
شاعر: علی اکبر لطیفیان
.
? اخبار، اشعار و محصولات مهجه را در کانال تلگرام دریافت کنید
? اشعار کامل محرم ۱۳۹۷ مداحان رو از اینجا دانلود کنید
? www.mohjat.net
? @mohjat_net