عارضم خدمتت که ای یارم
من به خال لبت گرفتارم
آنقدر از تو هرجا گفتم
یک حسینیه ام که سیارم
بزرگِ دنیایی عزیز زهرایی حسین
پرچمت را به دوشِ من بسپار
فرض کن خشت روی دیوارم
بزرگِ دنیایی عزیز زهرایی حسین
تربت تو نمازخوانم کرد
ورنه من سر به سجده نگذارم
خودمانی بگویم این خط را
آی مَشتی به تو بدهکارم
بزرگِ دنیایی عزیز زهرایی حسین
به گنه کاری ام نگاه مکن
مرد و مردانه دوستت دارم
گریه کردیم و خوب شد زخمت
برکتی داشت اشک بسیارم
به همه گفته ام رفیق تو ام
به بقیه نگو که سربارم
بزرگِ دنیایی عزیز زهرایی حسین
راه را باز کن که خسته شدم
آرزومند روز دیدارم
من به خال لبت گرفتارم
بزرگِ دنیایی عزیز زهرایی حسین
.
با نوای محمدحسین پویانفر
هیئت هفتگی سال ۱۴۰۱
جدیدترین متن مداحی » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net | سایت مهجه
.