چقدر صبوری کردم میون اون همه آشوب
چه لحظه ی سختی بود خروج کربلا غروب
بدنت زیر سنگا بود و برای تو میشد تابوتت
رگای تو بریده بود و چش خواهر تو مبهوتت
دختر زهرا جان رسولی
من پیش شمر و تو پیش خولی
****
تو خیمه رو میدیدی با اون نگاه خون آلود
رو پیکر پاک تو یه جای سالمم نبود
کفنت خاک صحرا بود و به تنت شعله ها میتابید
بدنت غرق خون بود اما سرِ تو دست به دست میچرخید
روی دل من زخم فراقه
تو روی نیزه من روی ناقه
****
چقدر صبوری کردم میون اون همه آزار
چه لحظه ی سختی بود عبورِ از اون بازار
از لبت قاری قرآنم آیه های خدا میشنیدم
سر تو روی نیزه بود و لب تو پره خون میدیدم
رو بدن من پره کبودی
ناموس تو رفت بین یهودی
.
با نوای کربلایی حنیف طاهری
وفات حضرت زینب سال ۱۴۰۱
جدید ترین متن مداحی » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net | سایت مهجه
.