خواهش کردم پیرهنتو پس بدن ندادن
نیزه نیزه به کشتن تو ادامه دادن
خواهش کردم وقتی سرُ میبُرن نباشم
حالا باید چجوری از بدنت جدا شم
آه به حسین دعای هر نیمه شب الله به حسین
گریه کنید هر سحرگاه به حسین
آه جگرم بعد تو سوخت حرمت اهل حرم
زمونه کرده با سرت همسفرم آه جگرم
چی به روز خیمه ها آوردن ای وای سرُ بردن
یادگاری مادرو بردن ای وای سرُ بردن
****
یادم مونده از سرِ نی سرتو که دیدم
از رو ناقه از ته دل ناله میکشیدم
قرآن خوندی مُزد کلام تو سنگ بام شد
بعد از عباس دور و بر خیمه ازدحام شد
آه به حسین پاشو بگو اینا همش خوابه حسین
سرتو زیر نور مهتابِ حسین
پاشو بگو اینا همش خوابه حسین
آه تنِ تو چقدر نفسگیر شده کشتنِ تو
من روی سینه میذارم پیرهنتو
زیر تیغ و شمشیر و سنان بود ای وای نگران بود
خاتمش به دست ساربان بود ای وای نگران بود
.
با نوای سید مهدی حسینی
هیئت هفتگی خرداد ۱۴۰۲
جدیدترین اشعار » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net | سایت مهجه
.