متن شعر
حق دارم اگر محو شکوه تو بمانم
بند آمده از هیبت نام تو زبانم
من آمده ام از تو بگویم چه بگویم
من آمده ام از تو بخوانم چه بخوانم
من اشک شدم تا که بر این خاک بیفتم
این بار یتیمانه به سوی تو روانم
از بنده ی خود دست نگیری که بگیرد
بی لطف تو آشفته دلم دل نگرانم
آیینه ی دل غرق غبار است نگاهی
تا گرد و غبار از دل تنگم بتکانم
دلتنگم و دلگیرم و دلخون و دل آشوب
داغی شده این آتش و افتاده به جانم
من مانده ام و حسرت این داغ جگرسوز
رفتند سبکبار همه همنفسانم
هیهات که از چشم تو یک لحظه بیفتم
این غصه شده اشک و بریده است امانم
ای کاش که این مرتبه جامانده نباشم
ای عشق به یاران شهیدم برسانم
.
شب جمعه شب زیارتی امام حسین
متن روضه امام حسین
کـتاب مـداحی تخفیف ویژه » مـشاهده
دانـلود کتاب مداحی رایـگان » مـشاهده
گـلچین شـعر و صـوت هـا » مـشاهده
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.