متن شعر
با سن کم روضه ی مکشوفه دیدی
با عمه هات بمیرم زندان کوفه دیدی
مصیبت ندیدی به اندازه ی شام
به زحمت رسیدی به دروازه ی شام
آه هیاهو شد دم دروازه ی ساعات
وای میرقصیدن کنار محمل سادات
چشمای ساقی العطاشا از رو نیزه میکرد تماشا
ناموس آل اللهُ بردن تو بازار برده فروشا
من زینبم ولی نه اون زینب قدیم
****
از داغ روضه ها شکستی حالا یاد اون لحظه هستی
که گوشه ی خرابه پای روضه ی رقیه نشستی
حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی
حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی حالا اومدی
حالا اومدی عمو عباسو نیاوردی چرا تنها اومدی
حالا اومدی خوابن حالا که تموم دخترای شام اومدی
حالا که نمیتونم بگم بابا اومدی حالا اومدی
قدیم کجا الآن کجا
.
با نوای محمد حسین حدادیان
شهادت امام باقر سال ۱۴۰۲
کـتاب مـداحی تخفیف ویژه » مـشاهده
دانـلود کتاب مداحی رایـگان » مـشاهده
گـلچین شـعر و صـوت هـا » مـشاهده
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.