آبت ندادن واقعاً چجوری شادن واقعاً
اگه بیان سمت حرم چقدر زیادن واقعاً
بابات بریده واقعاً رحمی ندیده واقعاً
هنوز نمیشه باورم منت کشیده واقعاً
حسین که حرف التماسو میزد
حرمله داشت تیر خلاسو میزد
این لحظه ی شرمندگی مَرده
که یک قدم میره و برمیگرده
لالا لالایی لالا لالایی
****
کشتن عموتو واقعاً زدن گلوتو واقعاً
جای پَرِ قنداقه خون گرفته روتو واقعاً
دیگه بریدم واقعاً که نا امیدم واقعاً
راستی دارم میرم سرِ خاک شهیدم واقعاً
آروم بخواب طفل نخورده آبم
کاش شب جمعه ها بیای به خوابم
خواب ببینم آب میدی دست مادر
کنارمی تو همه هست مادر
لالا لالایی لالا لالایی
.
با نوای حاج محمدرضا بذری
شب هفتم ماه محرم ۱۴۰۲
اشعار محرم ۱۴۰۲ یکجا » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.