متن شعر
تو با صورت و من با سر زانو
دیدی آخرش با هم زمین خوردیم
دیدی شد نباید اونی که میشد
پیش چشم مادرم زمین خوردیم
تو این همه شدی و من هنوز یک نفرم
نفس بکش پسرم
شده پر از علی اکبر تموم دور و برم
نفس بکش پسرم
این سخن وِرد زبونا افتاد
باز دوباره علی از پا افتاد
علی اکبر علی اکبر
****
ببین حالمو دست و پا نزن بابا
تو این هلهله دست و پامو گم کردم
انقدر تنت پاشیده شده از هم
زیر پیکرت عبامو گم کردم
کنار جسم تو بابا شبیه محتضرم
نفس بکش پسرم
رو که ولوله افتاده بین اهل حرم
نفس بکش پسرم
روی این خاک نشستم چه کنم
پسرم رفته ز دستم چه کنم
علی اکبر علی اکبر
****
این همه راه دویدم چه به موقع رسیدم
تا کنارت عزیزم صدبار علی اکبرو دیدم
پاشو برگردیم خیمه در تلاطمه
اولین باره زینب بین مردمه
خداحافظ علی اکبر
برسون سلام بابا رو به پیغمبر
خداحافظ علی اکبر
تازه شد دوباره داغ کوچه و مادر
****
رفتی و دیگر رمق در پای بابای تو نیست
زینت دوش حسین روی زمین جای تو نیست
خواهرت شد عزادار بی تو میشه گرفتار
میره با دستِ بسته بزم مِی وکوچه و بازار
قاتلت میشه سردمدار قافله
کربلا تا شام وای از دست حرمله
.
با نوای محمد حسین حدادیان
شب هشتم ماه محرم ۱۴۰۲
اشعار محرم ۱۴۰۲ یکجا » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.