قسم به کتری جوشیده در حسینیه
که با کسی که نخواهد تو را نمیجوشم
کفن که دست مرا بست دست تو باز است
و دستِ باز تو یعنی بیا در آغوشم
چرا به یاد لب تشنه ات نمیمیرم
مرا ببخش عزیزم که آب مینوشم
مصیبت پدر و مادرم ز یادم رفت
مصیبت پسر تو نشد فراموشم
عزیز فاطمه خیلی برای من سخت است
تو پاره پیروهن و من لباس میپوشم
کفن که دست مرا بست دست تو باز است
و دستِ باز تو یعنی بیا در آغوشم
آنقدر در اتاق خودم روضه خوانده ام
گاهی حسین میشنوم از وسایلم
محکم اگر برای تو بر سینه میزنم
مشغول گرد گیری آیینه ی دلم
هرچه برای توست برایم مقدس است
من عاشق علامت و طبل و شمایلم
چشمت گرفت چشم مرا در مقام اشک
ناقابلم اگر چه نشستی مقابلم
من با دلم چقدر برای تو سوختم
دلخوش به این امید بیایی به محفلم
گفتم به عشق ام بنین بعد مردنم
هر هفته شنبه روضه بگیرند منزلم
قبله نمای قلب من اصلاً به سمت توست
یومیه پنج مرتبه سوی تو مایلم
ای کاش ماجرای گلویت دروغ بود
دنبال یک نشانه میان مقاتلم
از بس برای تشنگی ات گریه کرده ام
از روضه ی گرسنگی ات حیف غافلم
.
با نوای حاج محمود کریمی
شب ششم ماه محرم ۱۴۰۲
اشعار محرم ۱۴۰۲ یکجا » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.