سرباز آخرم مدافع حرم
پسر کوچیکه ی حسنم منم باید برم
غیرت علی تو وجودمه عمو
شال علوی روی شونمه عمو
زاده ی دلاور و شیر جملم
خونِ حسنی توی خونمه عمو
یه مو از سر تو نمیذارم اینجا کم بشه تا زنده ام من
از اینکه تا الآن نمردم واسه تو پیش بابام شرمنده ام من
ابن الحسن منم سنگ تو رو عمو به سینه میزنم
****
غرور من نذاشت تنها بشی عمو
بذار بیام کنار تنت به من نیا نگو
ناله میزنی تو و گریه میکنم
دور و بر تو پره دشمن چرا
نانجیبه اونی که بالا سرتو
نیزه هاشو بی هوا میزنه چرا
پره خون شده نفساتو داری جون میکنی واست بمیرم
من انتقاممو از این نامرد عمو کنج همین مقتل میگیرم
ابن الحسن منم سنگ تو رو عمو به سینه میزنم
.
با نوای کربلایی سجاد محمدی
شب پنجم ماه محرم ۱۴۰۲
اشعار محرم ۱۴۰۲ یکجا » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.