نکش روی زمین پاهاتو
دیگه نمیشنوم صداتو
شاید عسل بهم دوخته عمو لباتو
میبینم گل پرپرم رو امانت برادرم رو
چجور بلند کنم جلو حسن سرم رو
شکستن استخونتو سینه ی غرق خونتو
تو قتلگاه با سم مرکب
نیزه به پهلوهات زدن خودت بگو عزیزِ من
من چی بگم به عمه زینب
****
نگفتم نرو نازنینم نذار داغتو روی سینم
چجوری بدن مُثلهتو ببینم
نگفتم نرو قرص ماهم پناه دل بی پناهم
نزن شعله به این سینه ی غرق آهم
تموم لشکر اومدن سنگ به پیکرت زدن
عمو برای تو بمیره
مثل علیِ اکبرم تو رو به خیمه میبرم
تا مادرت آروم بگیره
افتادم از پشت فَرَس
عمو به فریادم برس
.
با نوای سید محمدرضا نوشه ور
شب ششم ماه محرم ۱۴۰۲
اشعار محرم ۱۴۰۲ یکجا » کلیک کنید
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
Mohjat.Net
.