


متن شعر
همسفر من نگاه کن از غم ایام خمیدم
بعد چهل روز برادر از سفر شام رسیدم
توی کوچه و بازار چقدر زمین خوردم
تو که روی نِی دیدی چقدر برات مُردم
رفتی بی تو کارم تمومه
قدم خمیده پرم شکسته
از روی نِی دیدی تو کوفه
با چوب محمل سرم شکست
حسین حسین سالار زینب
****
مثل سرِ تو عزیزم پا تا سرِ من کبوده
غیرِ سرِ تو برادر محرمی با من نبوده
تو که روی نِی دیدی منو کجا بردن
حرمو توی بزم نامحرما بردن
بردن ما رو با دستِ بسته
با پای خسته با تازیونه
تو اون مجلس چیا شنیدم
چه داغی دیدم خدا میدونه
حسین حسین سالار زینب
.
سید مجید بنی فاطمه
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

