کابوس یک رویا بر سرخی گرداب این شبها
تصویر یک کوچه تا انتهای غربت دنیا
در امتداد تنگ آن کوچه
تصویر دست کودکی در دست مادر بود
تنهاتر از تنها
وقتی هوا تاریک و روشن بود
چشمان کودک سایه ای را دید
در سینه قلب کوچکش لرزید
وقتی که آن سایه
با چشم هایی بی حیا نزدیک مادر شد
از آسمان چیزی شبیه یاس میبارید
ناگاه از اعماق دوزخ صیحه ای آمد
دستی شبیه داس بالا رفت
از رعد و برق بی نهیبی تار میشد تار میشد
چشمان اشک آلود مادر تنهای تنها
وقتی که آن کودک با مادرش روی زمین افتاد
از لا به لای درزهای سنگی دیوار
اشکی به رنگ لاله میبارید
رویای خاک آلوده ی خود را
با آسمانی درد تا خانه در سینه نهان میکرد
تنهای تنها تنهای تنها
ایراد تایپی متن شعر رو اطلاع بدید
فـروش ویـژه کـتاب مـداحی » مـشاهده
حاج محمود کریمی
شهادت حضرت فاطمه زهرا
ایام فاطمیه سال ۱۳۸۶
مداحی قدیمی و خاطره انگیز [نوستالژی]
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
Mohjat.Net
.