متن شعر
شبا تا صبح نمیخوابی حواسم هست
چقدر زود داری پیر میشی حواست هست
هنوز پیراهن قبلیت پر از خونه
دیدم باز لکه ی خون رو لباست هست
تیشه ی جلاد خورده تا ریشه
بعد سرفت رو لباست غنچه وا میشه
شمع این خونه میزنی سوسو
میشی با زحمت از این پهلو به اون پهلو آه آه
این چه دردیه نصف شب داری
دست و پام میلرزه زهرا بسکه تب داری
رو میگردونی خسته ای از من
چند شبه عجل وفاتی روی لب داری
یوماه یوماه یوماه یوماه
****
من از چشمات خجالت میکشم زهرا
میبینی آه حسرت میکشم زهرا
اگه میشه نرو من بی تو میمیرم
ببین با گریه منت میکشم زهرا
کور بشن ای کاش تو نظر خوردی
من خودم دیدم که با صورت به در خوردی
با سر افتادی تا نشستی زد
بشکنه دستای سنگینش دو دستی زد آه آه
رد خونِ تو روی دیواره
اینکه کار دست نبوده کار مسماره
من ندیدم که قتل یک خانوم
تا چهل تا مرد جنگی متهم داره
یوماه یوماه یوماه یوماه
جدیـدتـرین اشعار در ایـتا: کلیک کنید
جدیدترین اشعار در تلگرام: کلیک کنید
کربلایی حسین ستوده
ایام فاطمیه دوم سال ۱۴۰۲
شهادت حضرت زهرا
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
Mohjat.Net
.