متن شعر
عزیزم نشد قسمتت تا به دنیا بیای
با خنده به آغوش زهرا بیای
به مسمار میگم اون روزی پشت در
چی میشد که یک ذره کوتاه بیای
عزیزم تو رو چیدنت مردم بی ثمر
نرسیدی از راه و رفتی سفر
بمیرم برات محسنم اینقدر
باهام دست و پا میزدی پشت در
مادر اگه نبود مسمار
الآن تو این بستر بودی تو آغوشم
مادر تو رو گرفت مسمار
نمیتونم حالا پهلو به پهلو شم
****
عزیزم ببین قسمت روزگارو ببین
من انگشتری بودمو تو نگین
ولی چشم نداشتن ببینن ما رو
یه طوری زدن هر دو خوردیم زمین
عزیزم تو که دیدی ما رو چه بد میزدن
با بغض علی از حسد میزدن
میدیدن که ما پشت در وایسادیم
میدیدن ولی باز لگد میزدن
مادر جای تو این روزا
آغوش زینب با کنار مادر بود
مادر کشته شدی آخر
اونکه تو رو کشت از حرمله بدتر بود
جدیـدتـرین اشعار در ایـتا: کلیک کنید
جدیدترین اشعار در تلگرام: کلیک کنید
سید مهدی حسینی
شب ۴ فاطمیه دوم سال ۱۴۰۲
شهادت حضرت زهرا
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
Mohjat.Net
.