


متن شعر
بی پروا زدم به سیم آخر
میگردم گرد شراب و ساغر
از یمن قدوم پاک زهرا
سرمستم ز آیه های کوثر
منکر مصطفی بُوَد ابتر
که آمده به ماسوا مادر
یا فاطمه بهشت پیغمبر
****
خدیجه شده مست و مدهوشش
گرفته شبیه گل آغوشش
محمد پر شور و عاشقانه
میخواند علی علی در گوشش
قسم به اشک شوق پیغمبر
لبخند او برده دل از حیدر
یا فاطمه بهشت پیغمبر
****
اسیرم در بند دام عشقم
خوشم که عبد و غلام عشقم
فقیرم آمدم دست خالی
گدای آن با مرام عشقم
جز خانه اش دلم نمیداند
که مادرم مرا نمیراند
یا فاطمه بهشت پیغمبر
.
سید مجید بنی فاطمه
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

