روضه خون میاره اسم کربلا رو
روزه دار میفهمه حال روزه دارو
برات بمیرم گرسنه مونده بودی و توان نداشتی
برات بمیرم زمان برا شنیدنِ اذان نداشتی
چه سفره ای شد یه کاسه آب برای روزه دار نذاشتن
آواره زینب میخواست بیاد ببینتت یه بار نذاشتن
یا شیب الخضیب ای غریب
****
سحرا روضه ی خونگی میگیرم
زیر لب میگم حسین واست بمیرم
من هنوز تو فکر روضه ی حصیرم
الهی خورشید به وقت صبح کربلا طلوع نمیکرد
کاش که زمونه شمرو با زینب تو روبرو نمیکرد
تشنه بریدن سرِ تو رو کنار نهر آب عزیزم
حوالی عصر به چشم مرکبا زدن نقاب عزیزم
یا شیب الخضیب ای غریب
****
نیزه ی شکسته افطار حسین
ساربان مشتاق دیدار حسین
اون سرِ رو نیزه ها آره حسین
خبر نداری پشت سر تو زینب تو تا کجا رفت
سالار زینب سرِ بریده ی تو روی نیزه ها رفت
مسافر من تو که رفیق نیمه راه من نبودی
آرزو داشتم موقع رفتنم تو بی کفن نبودی
یا شیب الخضیب ای غریب
▪️» جدیـدتـرین اشعار در ایـتا: عضویت
▪️» جدیدترین اشعار در تلگرام: عضویت
سید مهدی حسینی
شب هفتم ماه رمضان سال ۱۴۰۳
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
Mohjat.Net
.