چهره ی ماه کوفه در خسوف خون
زانوی غم گرفته در بغل زینب
کوچه های خموش کوفه شد محزون
نشسته مولا به سجده ی خون
نه زینب عالم شده پریشون
****
شد شکسته سبوی ساقی کوثر
میرسد آخر رنج و غم حیدر
پهلوونی که تکیه گاه عالم بود
بی رمق غرق خون افتاده در بستر
یتیمان گریون و بی قرارن
از امشب دگر غذا ندارن
****
از نگاه حسن مدینه میباره
خیره چشمای بابا سوی دیواره
آن سکوتی که در رخساره ی باباست
از غم کوچه و سیلی خبرداره
به سوی زهرا کشیده ای پر
سلامِ ما را رسان به مادر
****
زینبم گریه کم کن غصه ها داری
کربلا لشکر بی رحم و خونخواری
میبُرن رأس هجده نازنینت را
میکنی بعد عباسم علمداری
عزیزم تو هستی نور عینم
پس از من جان تو و حسینم
****
ذکر تو قُوَت بازوی هر مرده
یا علی عالمو کن فیکون کرده
آسمون با تمام وصف و زیباییش
دور چشمان زیبای تو میگرده
وکیل خدا روی زمینی
فقط تو امیر مومنینی
****
من جنون تو بر فرزانه نفروشم
امر و نهی کن گدای حلقه بر گوشم
مثل آن تشنه ای که در پی آبه
من گداتم ببین محتاج شش گوشم
الهی براتمو بگیرم
کنار ایوون طلا بمیرم
▪️» جدیـدتـرین اشعار در ایـتا: عضویت
▪️» جدیدترین اشعار در تلگرام: عضویت
حاج حسین سیب سرخی
شهادت حضرت علی
ماه رمضان سال ۱۳۸۸
مداحی قدیمی و خاطره انگیز [نوستالژی]
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
Mohjat.Net
.