حالا که پر کشیده رفته دیگه
منو شرمنده تر از اینم نکن
سرتو پایین بگیری میمیرم
منو مادر علی حساب نکن
من فقط با تو هم آشیون بودم
مادرش زینبه و باباش تویی
این وسط منم کنیزتون بودم
من که سرسپرده ی عشق تو ام
بعد تو سایه ی سر میخوام چیکار
همه عالم فدای یه تار موت
من تو رو میخوام پسر میخوام چیکار
غیرتم بهم اجازه نمیده
که غریب باشی و من رهات کنم
پسری دیگه ندارم عوضش
حاضرم دخترمو فدات کنم
تو واسه خاطر بی شیری من
رفتی و از اینا منت کشیدی
گفتن آبو واسه ی خودش میخواد
بمیرم خیلی خجالت کشیدی
حرمله جرأت جنگو نداره
همیشه از شماها میترسیده
دید حریف تو و عباس نمیشه
نا نجیب زورش به بچه رسیده
نه توانایی گفتگو داری
نه قدی اندازه ی عمو داره
به تیر سه شعبه احتیاج نبود
مگه شیرخواره چقدر گلو داره
صورتش ماه شب تار منه
بده از خون گلو پاکش کنم
دوست ندارم شما زحمتت بشه
اجازه بده خودم خاکش کنم
رو لحد شونه هاشو تکون میدم
گهوارش رو که دیگه نمیتونم
مثه هربار میخوابونمش ولی
به جای لالایی تلقین میخونم
**
بچه ها دست بابا خونی شده
گمونم شیرخواره قربونی شده
عباشو طوری رو اصغر کشیده
گمونم خیلی خجالت کشیده
▪️جدیـدتـرین اشعار در ایـتا » عضویت
▪️جدیدترین اشعار در تلگرام » عضویت
مداحی جدید؛ کربلایی حسین طاهری
شب هفتم ماه محرم ۱۴۰۳
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
صفحات مهجه در شبکههای اجتماعی