قحطی آب و ایمونه | حاج محمود کریمی ۱۴۰۳ | متن شعر

نویسنده:
بازدید: 449 بازدید
حاج محمود کریمی

قحطی آب و ایمونه

خواهر شاه پریشونه

موی ارباب پر از خاکه

چکمه ی شمر پر از خونه

چقدر کار داره مگه

یه شاخه چیدن

چقدر کار داره مگه

خنجر کشیدن

چقدر کار داره مگه

یه سر بریدن

حسین جان حسین جان

****

چشمای زخمی عطشان

نگرونه نوامیسه

انقدر آب زمین ریختن

دور گودال هنوز خیسه

چقدر جون داره مگه

یه مرغ بی بال

چقدر جون داره مگه

هی میره از حال

چقدر جون داره مگه

رو خاک گودال

حسین جان حسین جان

****

تو روی خاک منم حیرون

تو و خنجر من و نیزه

شمر آورد سرو بیرون

میکشونه تنو نیزه

چقدر کار داره مگه

مظلومو کشتن

چقدر کار داره مگه

گلبرگو کندن

چقدر می ارزه مگه

این لباس خونین

چقدر می ارزه مگه

یه کهنه پیرهن

حسین جان حسین جان

نظرتون درباره شعر این نوحه چیه؟
لطفا برامون بنویسید

 

▪️جدیـدتـرین اشعار در ایـتا » عضویت
▪️جدیدترین اشعار در تلگرام » عضویت

جهت دانلود صوت کلیک کنید
مداحی جدید؛ حاج محمود کریمی
شام غریبان ماه محرم ۱۴۰۳
مهجه؛ انتشار جدیدترین متن مداحی
ایـراد تـایپی متن شعر رو اطـلاع بدید
صفحات مهجه در شبکه‌های اجتماعی

eitaa.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
Mohjat.net
.

متن کامل