با جون میخرم تمام غمهاتو علی جان
رد شو ولی ببند چشماتو علی جان
با ضرب لگد کشتن زهراتو علی جان
علی جان علی جان علی جان علی جان
روحی لک الفدا علی جان
نفسی لک الوقا علی جان
میبینم که بسته پر و بالت
هرجا بری میام به دنبالت
غلاف اما دستمو کند از پر شالت
کنده شد ساقه از ریشه
تیکه شد شیشه با تیشه
اینکه تو منو نمیبینی
خوبی دود و آتیشه
****
زمین خوردی باهات زمین خوردم
کاشکی میشد برا تو میمردم
زدن سیلی هر دفعه تا اسمتو بردم
همه جا تاره و تیره
اسدالله به زنجیره
خوبه حالا حسنم اینجاست
چشم زینب رو میگیره
فضه میدونه وضعیت منو علی جان
وضعیت غنچه ای که چیدنو علی جان
قوم بی حیا کشتن محسنو علی جان
روحی لک الفدا علی جان
نفسی لک الوقا علی جان
****
به دنبالت دارم میرم از حال
از این روزا میگذره پنجاه سال
شبیه من زینب میره به سمت گودال
میدوم من به دنبالِ
قتلگاه تو با ناله
اینکه خیمه ها نمیبینن
خوبیه وجود گوداله
مشنوم منم صدای مادر رو حسین جان
اومدم ولی برید حنجر رو حسین جان
دست و پا نزن کُشتی خواهر رو حسین جان
حاج محمود کریمی
شب ۱ فاطمیه اول ۱۴۰۳
جدیدترین اشعار ” مشاهده “