هاتفی دیشب میگفت
فاطمه کفن بپوش
یا علی شرمندتم
بعد من جوشن بپوش
کاش هزار جون داشتم
به پای تو میریختم
کاش یه دشت خون داشتن
به پای تو میریختم
من شدم فدای تو حیدر
شکرِ حق شدم برات پرپر
تا میای در میزنی من هم
سینه خیز میام به پشت در
****
کاش میشد غمهاتو
با رفتنم میبردم
کاشکی اشک میریختی
برامو بعد میمردم
گریه کن تموم درداتو
تا خودم گریه کنم با تو
گریه کن که بعد من آقا
هیچکی نیست پاک کنه اشکاتو
با غمت چه آتشی
میزنی به قلب من
بعد من تنها میشی
اِبکِنی اَبَالحَسَن
****
من میرم اما دخترم
باهات میمونه
زینبم بانیِ
قرار بعدیمونه
من که زخمیه پر و بالم
از نجف بیا به دنبالم
تا بازم کنار هم باشیم
از حالا تو فکر گودالم
تشنه لب فدا میشه
پیش چشم من حسین
ای غریب فاطمه
شاه بی کفن حسین
حاج محمود کریمی
شب ۴ فاطمیه اول ۱۴۰۳
جدیدترین اشعار ” مشاهده “