کمی بعد از هجوم شوم و شیطانی حاج رضا هلالی

بازدید: 36 بازدید
مهجه در تلگرام .
متن شعر

کمی بعد از هجوم شوم و شیطانی

پس از بی احترامی های طولانی

کمی بعد از شکستن ها و بستن ها و رفتن ها

علی تنها میان خلوتی غمگین

علی آرام و اما با غمی سنگین

نشست و ذوالفقار در نیامش را نوازش کرد

به او فرمود تو میبینی

رفیق روزهای سخت من

دیدی چه با ما رفت

تو هم دیدی غم از دیوار های خانه بالا رفت

تو میدانی که من در معرکه خود را نمیبازم

تو شاهد بوده ای من پیش روی مرگ میتازم

ولی حالا ولی اینجا

در این بلوا نه من تنها

غرور مردهای خانه غارت شد

چه چیزی بدتر از اینکه

به گلدانی که زهرا کاشت با دست خودش

با پا جسارت شد

از این مصرع سکوتی ناگهانی

شعر را در خود فرو برد و

دلیلش هم همان بغضیست که مولا فرو خورد و

سپس سر را کمی پایین آورد و

ادامه داد

تو میدانی اگر میخواستم بر روی پیکر

سر نمیبردند

اشاره کرد و سمت در

از این در جان سالم در نمیبردند

همینکه گفت در انگار حالش دگرگون شد

بدون هیچ توضیح اضافی قافیه خون شد

علی خیره به در ماند و

گمان کردم که بیت آخر شعر است و اما نیست

نمیدانم چرا حس میکنم

این ماجرا پایانش اینجا نیست

از اینجایی که هستیم شعر تصویری نمیبیند

جلوتر میروم

باید بفهمم که علی در خیره ماندن ها چه میبیند

جلوتر رفتم و دیدم

که تکیه بر رفیق روزهای سخت خود داده

و در چشمان خیسش انعکاس شعله افتاده

میان شعله ها یک عمر پاییزی نمایان شد

ترک برداشت و لبهایش و موهایش پریشان شد

علی بر قله ی تقدیر

میان آتش و دود و صدای شیون تصویر

خودش را دید و در حالی

که تکیه داده بر شمشیر

خودش را دید و تنها بی برادر رو به یک لشکر

و زینب دخترش را دید رو در روی پیغمبر

کسانی که به دست خود

به آنها نان و خرما داد برگشتند

همانها که به دنبال سرش

در بیت های بعد میگشتند

خودش را دید و تصویری شبیه سرخی یک دشت

که زینب گفت یا جدا

علی چشمان خود را بست

به مردی فکر کن در مرکز تصویر

به مردی که به روی زانو و تکیه به شمشیر است

به مردی که سکوت او نفسگیر است

به مردی که به تنهایی تمام درد تصویر است

به مردی که صبورانه در این خانه

هزاران بار و صدها بار و ده ها بار

در همین لحظه جان داده

اگر دقت کنی رو به درِ خاموش و

در چشمان خیسش

انعکاس شعله افتاده

خلاصه اینکه در آشفتگی و سختی ابیات پایانی

میان چند قطره اشک پنهانی

علی آرام و طوفانی

دوباره روی پا برخاست و

از بینِ گلدان های افتاده بر زمین

سمت درِ خانه به راه افتاد

علی میرفت و در حالی

که روی شانه ی او نان و خرما بود

علی مولا علی مولا علی مولا

علی مولا علی مولا علی مولا

دریافت قطعه صوتی

 

حاج رضا هلالی
گلچین فاطمیه دوم ۱۴۰۳
جدیدترین اشعار ” مشاهده

eitaa.com/mohjat_net
t.me/mohjat_net
Mohjat.net

متن کامل