مـتن شـعر
صدا اذونه با بوی هیزم
یا هُرم آتیش پیچید تو خونه
کیه فضه رو صدا میزنه
صدا صدای مادرمونه
زنده بمونه مادرم تو شعله ها خدا کنه
خدا کنه که میخ در چادرشو رها کنه
تو روز روشن ای خدا آخه کی فکرشو میکرد
که فاطمه بسوزه و علی فقط نگاه کنه
چه روزگاری پهلوی زهرا شکسته
چه روزگاری حیدرو دستای بسته
****
دارن میکشن توی کوچه ها
فاتح جنگِ بدر و خیبرو
پهلو شکسته دنبال بابا
تو راه مسجد دیدم مادرو
فاطمه لشکر علی شده تو کوچه یک تنه
هیچکی یه مادرو جلوی بچه هاش نمیزنه
میشکنه توی راه کوچه ها غرور ذوالفقار
غلاف تیغ که بازوی مادرمونو بشکنه
آهای مدینه راهو به زهرا گرفتی
آهای مدینه محسنو از ما گرفتی
سید مجید بنی فاطمه
شب ۳ فاطمیه دوم ۱۴۰۳
جدیدترین اشعار ” مشاهده “