مـتن شـعر
غروب آسمونمو چراغ عشق خونمو
دنیا ازم گرفته خونمو غم گرفته
خونه پر از دوده هنوز
میخوای بری زوده هنوز
غربتمو میبینی فاطمه کلمینی
دیدم دیشب با درد نماز شب میخونی
با اشک با آه از درد تو سجده گاه میمونی
انگار بعد از کوچه چشات سیاهی میره
تا راه میری فضه دست تو رو میگیره
منو جوابم نکن خونه خرابم نکن
با رفتنت فاطمه دیگه عذابم نکن
مرو مرو فاطمه
****
وقتی ازم رو میگیری دست روی پهلو میگیری
میمیرم از خجالت نایی نمونده واست
بهم زدن زندگیمو ازم گرفتن خوشیمو
غرور حیدریم سوخت خونه ی دلبریم سوخت
دنیام میسوخت وقتی تو شعله ها گیر کردی
با هر آهت زهرا حیدرتو پیر کردی
صدبار مُردم تا در به سمت دیوار میرفت
دیدم پهلوت خیلی با میخ کلنجار میرفت
دیدم تو اون شعله ها فضه رو کردی صدا
هجوم آوردن بهت چهل نفر بی حیا
مرو مرو فاطمه
****
چشای کم سوتو نبند بازم به حیدرت بخند
حرفی بزن عزیزم جون حسن عزیزم
دیدم وصیت میکنی آهسته صحبت میکنی
چند تا کفن آوردی به زینبت سپردی
دیشب تا صبح زینب با گریه از حال میرفت
انگار فکرش هی داشت به سمت گودال میرفت
گودال گودال گودال روضه نفسگیر میشه
زینب با هر ضربه از زندگی سیر میشه
خیمه عزادار میشه کار که دشوار میشه
زینب با شمر و سنان وارد بازار میشه
حسین غریب مادر
.
غروب آسمونمو چراغ عشق خونمو
کربلایی جواد مقدم
گلچین فاطمیه دوم ۱۴۰۳
جدیدترین اشعار ” مشاهده “