مـتن شـعر
اگه بودم کربلا
نمیزاشتم از حال بری
اگه بودم کربلا
نمیزاشتم گودال بری
اگه بودم کربلا
پسرم به فدات
ننه ام البنین بمیره برات
****
شنیدم پسرم از حرمت دور بودی
خسته و رنجور بودی
شنیدم تو تنور بودی
ای سرِ از قفا بریده حسین
زخمیه تیغ لب پریده حسین
از سر نیزه ی بلندِ سپاه
خونِ تو رو زمین چکیده حسین
داغتو رو دل ما گذاشتن
کشتنو چشمتو وا گذاشتن
لبِ قاری رو باید ببوسن
رو لبت چجوری پا گذاشتن
صوت محزونت شکست
ربنا گفتی که دندونت شکست
حرمت خونت شکست
زیر پا موندی همه جونت شکست
از رو لج میزدنت حسین من
رج به رج میزدنت حسین من
به تنت خط عمیق کشیدن
روی زخمای تو تیغ کشیدن
چه خبر شده تو خیمه ای وای
دخترای خیمه جیغ کشیدن
کی جلو روشو گرفت
وای رقیه است حرمله موشو گرفت
زجر النگوشو گرفت
رو زمین افتاد و پهلوشو گرفت
****
من حالم خرابه خراب بشه خرابه
روزاشم همینه شباش پر از عذابه
دختر غیر بابا رو پای کی بخوابه
غلاف نخورده بازوم این اثر طنابه
تاره چشمام زخمه پاهام
حرفی بزن قهری باهام
دیدی عمه اومد بابام
صدام گرفته پدرم برگشته دعام گرفته
دلِ عمه خیلی برام گرفته
نفسم بین ناله هام گرفته
حرمله موهاشو کند حسین من
آخ تو چشماتو ببند حسین من
.
اگه بودم کربلا نمیزاشتم از حال بری
داغتو رو دل ما گذاشتن
کربلایی حسین ستوده
وفات حضرت ام البنین ۱۴۰۳