بارون ببار امشب که محشره کربلایی حسین ستوده + متن شعر

بازدید: 326 بازدید
حسین ستوده

بارون ببار امشب که محشره متن شعر مداحی

بارون ببار امشب که محشره

بابای زینب توی بستره

هی التماسش میکنن بمون

اما علی دلتنگ کوثره

هی زیر لب میخونه

سی ساله گریه کردم

زهرای من زمین خورد

کاری براش نکردم

قــنفـذ نــامــردونــه

منو جلو چشم همه با طناب برد از خونه

یادمه خودم میدیدم همه جا غرق خونه

مظلوم بابا علی

****

این لحظه های آخری هنوز

زهرای من شرمنده ی تو ام

از رو گرفتن توی خونه و

شرمنده ی روبند تو ام

پیش چشام در افتاد

آتیش رو معجر افتاد

تو کوچه ها خانومم

حامله با سر افتاد

ای وای حالش بد شد

جلو چش من یه نفر اومد و از روش رد شد

توی در و همسایه ها واسه من خیلی بد شد

مظلوم بابا علی

****

امشب که وقت دل بریدنو

وقت وصیت کردنِ منه

اینقدر بهم نگید بابا بمون

زهرا داره صدام میزنه

دارم میرم از اینجا

اما دلم میگیره

روزی میاد تو این شهر

زینبِ من اسیره

ای وای آه از بازار

تو رو میبرن تو محل یهودی به اجبار

برای دانلود صوت کلیک کنید

کربلایی حسین ستوده
شب ۲۱ ماه رمضان ۱۴۰۴
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net

متن کامل