


یابن رسول الله دست علی یارت
متن شعر
یابن رسول الله دست علی یارت
بشنو سلامم رو
ختم کلامم رو خدا نگهدارت
میدونم چه اتفاقایی تو راهه
قراره به اشک زینبت بخندن
با همون دستایی که نامه نوشتن
دو تا دستای رقیه رو میبندن
بغضِ توی گلوم برا حسین و بچه هاشه
نیا پسر عمو قراره که سرت جدا شه
به دخترم بگو مراقب رقیه باشه
****
یابن رسول الله دست علی یارت
دارن میان مردم
به خاطر گندم برای آزارت
یا حسین کرب و بلا شام غریبون
اولین شبه که زینب از تو دوره
تن تو به روی سنگای بیابون
سر تو به روی سنگای تنوره
امون از یتیمی و درد اسیری
سرِ روی نیزه و موی پریشون
زینبی که سایشو ندیده هیچکس
توی کوفه میبرن گوشه ی زندون
نیا که مسلمت زخمیه تیغ نارفیقه
نیا که ساربون به فکر غارت عقیقه
نیا که حرمله نشونه گیریاش دقیقه
****
یابن رسول الله دست علی یارت
صدای تکبیر و
چهارهزار تیر و چشم علمدارت
میبینم ابن زیاد و سر و تشت و
که میپرسه از محاسن سفیدت
یکی میگه که محاسنت سفید شد
همه بعد از علی اکبرِ شهیدت
توی کوفه همه جا اسمتو بردم
روزی صد مرتبه از بی کسی مُردم
شب آخر دوتا بچه هامو دستِ
اونکه حکم قتلتو داده سپردم
اونی که عهدشو با تو شکسته تیره بخته
خدا میدونه که خوندن این روضه چه سخته
میبینه دخترت سرت به شاخه ی درخته
محمدحسین حدادیان
شب ۱ ماه محرم ۱۴۰۴
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
Rubika: @mohjat_net
www.Mohjat.Net

