روضه ها تا که مکشوفه شد محمدرضا بذری + متن شعر

بازدید: 293 بازدید
محمدرضا بذری
.

روضه ها تا که مکشوفه شد

متن شعر

روضه ها تا که مکشوفه شد

تا عمه وارد کوفه شد

گفتم الآن میای

وقتی منو میزد حرمله

یا شبی که موندم از قافله

گفتم الآن میای

نیومدی نیومدی اومدی با سر اومدی

نیومدی نیومدی نفس آخر اومدی

غــم مــیشه تـازه

حالا که اومدی بمون تشییع جنازه

مــن رفــتنی ام

بگو عموم بیاد برام تابوت بسازه

****

هیچکی نبود به جای من

رفت روی مغیلان پای من

گفتم الآن میای

نازمو تازیونه خرید

اون پیرزنه موهامو کشید

گفتم الآن میای

نیومدی نیومدی چه نامرتب اومدی

روزا رو خوب نمیبینم گذاشتی شب اومدی

درده یـــتیـمـی

نمیدونی خیلی شباش سرده یتیمی

موهام سفید نیست

نشسته روی سر من گرد یتیمی

****

ام کلثوم تو بازار شام

با شمر وقتی شد همکلام

گفتم دیگه میای

پامون به دروازه که رسید

وای بعدشم بزم یزید

گفتم دیگه میای

نیومدی نیومدی مجلس کافر اومدی

ربابو که دیدی چرا با علی اصغر اومدی

دل پــره خــونــه

رقیه باید توی ویرونه بمونه

گــفتم ســکـینه

سلاممو به علی اکبر برسونه

برای دانلود صوت کلیک کنید

محمدرضا بذری
شب ۳ ماه محرم ۱۴۰۴
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
Rubika: @mohjat_net
www.Mohjat.Net

متن کامل

.