بیا بیا شب رها شدنم بابا سید مجید بنی فاطمه + متن شعر

بازدید: 108 بازدید
سید مجید بنی فاطمه
.

بیا بیا شب رها شدنم بابا

متن شعر

بیا بیا شب رها شدنم بابا

دوا نشد زخمای رو بدنم بابا

از تن من چیزی نمونده نگاهم کن

چادر من بسه برا کفنم بابا

تو محله ی یهودیا همون روزی که نبودیا

منو زدن عمه رو زدن نشونشم این کبودیا

بعیده حالم خوب بشه به این زودیا

چشمت روشن سیلی خوردم

چشمت روشن بازار دیدم

چشمت روشن مثل زهرا آزار دیدم

****

همون شبی که از رو ناقه زمین خوردم

منو زدن همین که اسم تو رو بردم

از این سفر فقط همینو بگم بابا

منو ببخش که معجرم رو نیاوردم

تو نبودی و سرم شکست

دلِ همه ی حرم شکست

رو نیزه یا زیر دست و پا

سرِ علی اکبرم شکست

تو اون شلوغی حرمت معجرم شکست

چشمم روشن چشمات زخمه

چشمم روشن پلکات سوخته

چشمم روشن مثل موهام موهات سوخته

برای دانلود صوت کلیک کنید

سید مجید بنی فاطمه
شب ۶ ماه صفر ۱۴۰۴
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید

متن کامل

.