امیر دلاور نور مصور کربلایی وحید شکری + متن شعر

بازدید: 96 بازدید
وحید شکری
.

متن شعر

امیر دلاور نور مصور

دست خدا و نفس پیمبر

آن ید بیضا که خورشید را

با سرِ انگشت کرده مسخر

حیدر حیدر / حیدر حیدر

علی عین عروة الوثقاست

که قرآن به فضل او گویاست

هرآنکس که منکر مولاست

به حق از دو چشم نابیناست

امید ناامید قرار بی قرار

دم مردن قدم روی چشمم بذار

چی میشه که یه روز تو راه عشق تو

مثه میثم سرم بره بالای دار

****

سلسله جنبان باطن قرآن

شأن نزول سوره ی انسان

تو بده فرمان تو بطلب جان

حلقه به گوشن خیل مریدان

حیدر حیدر / حیدر حیدر

علی ملجأ و علی مأواست

که تا حشر پرچمش بالاست

دمش شور موج دریاهاست

نجف دیدم که بهشت اینجاست

 مسیحا آفرین دم روح الامین

خورده اسم تو سردرد عرش برین

بهشت ما خم ابروانت شده

روز حشره نجف وعده ی مومنین

برای دانلود صوت کلیک کنید

.

کربلایی وحید شکری
هیئت هفتگی ۱ مهر ۱۴۰۴
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید

Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

متن کامل

.